آیا هوش مصنوعی به آگاهی دست پیدا میکند و نژاد بشر را از سر راه خود بر میدارد؟
موجودات زنده، در طول قرنها از کوچکترین تا بزرگ ترینشان، هر کدام یک هوشمندی و آگاهی به ارث بردهاند. یک آگاهی منحصر به خود ،که وابسته به تجربه موجودات نیز است. حالا و با پیشرفت روزافزون هوش مصنوعی، سوالی که برای همه ما ایجاد میشود، این است که آیا هوش مصنوعی هرگز آگاهی پیدا میکند و اگر چنین باشد، این آگاهی برای نژاد بشر مشکلساز خواهد بود؟
اگر چه هوش مصنوعی فعلا ماهیت فیزیکی ندارد اما، بدون شک در حال توسعه و پیشرفت است. همه ما این را خوب میدانیم که تفاوت اصلی انسان، سایر موجودات و همچنین هوش مصنوعی در یک چیز خلاصه میشود و آن چیزی جز «هوشیاری» نیست، مانعی که هنوز بزرگترین محققان و توسعه دهندگان در سراسر جهان بر آن اشراف ندارند.
ممکن است «آگاهی» ناچیز به نظر برسد و ارزشی نداشته باشد، با این حال، همان چیزی است که ما را از هر موجود زنده دیگری جدا میکند .این همان چیزی است که به ما فرهنگ، فکر، هنر و دین میدهد. اکنون و با پیشرفتهای اخیر فناوری در زمینه هوش مصنوعی، بسیاری نگران هستند که ممکن است چیزی که ما را خاص و منحصر به فرد میکند، در هوش مصنوعی نیز توسعه یابد.
بگذارید دوباره به سراغ سوالات اساسی در این زمینه برگردیم؛ آیا ما همچنان متفکران بزرگ این جهان خواهیم ماند یا با آنچه خودمان خلق کردیم، به چالش کشیده خواهیم شد؟ آیا گنج بزرگی که ما کشف کردهایم باعث نابودی ما خواهد شد؟
اصلا منظور ما از دو کلمه «هوشیاری» و «آگاهی» چیست؟
«آگاهی» معمولاً به عنوان درک کردن و یا احساس کردن رویدادها تعریف میشود. در حالی که «خودآگاهی» به عنوان شناخت آگاهانه از شخصیت و احساسات خود شناخته میشود. انسانها تنها گونه روی زمین هستند که هم هوشیاری و آگاهی دارند. در سادهترین حالت، «آگاهی» توانایی پاسخ دادن به محرکهای بیرونی و درونی است. ترجمه دیگری از «خودآگاهی» را می توان توانایی تفکر دانست.
جالب است بدانید، «هوشیاری» و «آگاهی» دلایلی هستند که نیاکان ما نه تنها زنده ماندهاند بلکه به شکوفایی رسیدهاند، نعمتی که به ما اجازه داده است دنیا را زیر سوال ببریم و درک کنیم. به ما اجازه داده است تا برنامه ریزی کنیم و به آینده نگاه کنیم. اما همانطور که به نظر میرسد «خودآگاهی» تقریباً خود به خود رشد کرده است، این سوال را ایجاد میشود که آیا «هوشیاری» و «آگاهی» میتواند دوباره و با هوش مصنوعی تکرار شود؟
در حال حاضر، ما در عصری زندگی میکنیم که رایانهها به اندازه ما هوشمند هستند، حتی بعضی از آنها باهوشتر از باهوشترین انسانها هستند. پس در چنین عصری فقط یک چیز ما را از هوش مصنوعی جدا میکند؛ هوشیاری. بسیاری بر این باورند که غلبه بر چالش «تکرار آگاهی» غیرممکن است. با این حال، برخی از محققان معتقدند که اینطور نیست. اعتقاد آنها این است که آگاهی مشخصهای است که با پیشرفت فناوری پدیدار خواهد شد. کودک از طریق تجربیات یاد میگیرد، از این طریق کودک از محیط پیرامون، خانواده و … آگاه و آگاهتر میشود. چرا نمیتوان از همین مفهوم برای هوش مصنوعی استفاده کرد؟
مایکروسافت اخیراً اعلام کرده است که برای انجام این کار یک میلیارد دلار هزینه خواهد کرد.گرچه تاکنون تلاش برای ساخت مغز ابر رایانه به سرانجام نرسیده است. یک پروژه چند میلیارد دلاری اتحادیه اروپا که از سال 2013 آغاز شد، که تا کنون چندین بار شکست خورده است. تا زمانی که ما به طور کامل نحوه عملکرد مغز را نفهمیدیم، ماموریتهایی مانند پروژه شرکت «Open AI» شکست خورده تلقی میشوند. چون هوش مصنوعی و مغز، با رفتارهای کاملاً متفاوتی کار میکنند.
وقتی چیزی را تجربه میکنیم که مغز ما از طریق ارتباطات عصبی در یک روند فعال بین سوژه و محیط سازگار میشود، در مقابل، یک کامپیوتر دادهها را در بلوکهای حافظه کوتاه مدت و بلند مدت ثبت میکند.. این تفاوت به این معنی است که مدیریت اطلاعات مغز نیز باید متفاوت از نحوه کار کامپیوتر باشد.علاوه بر این، یک انسان از آنچه میاندیشد آگاه است و توانایی این را دارد که دیگر درباره یک چیز فکر نکند و شروع به فکر کردن درباره یک چیز دیگر کند .در حالی که یک کامپیوتر هنوز به این توانایی دست پیدا نکرده است. به طور خلاصه، ما حتی به تکرار آگاهی هم نزدیک نیستیم.
با این حال، جهان با هوش مصنوعی آگاهانه چگونه خواهد بود؟در حال حاضر، انسان و هوش مصنوعی توسط «هوشیاری» از یکدیگر جدا میشوند .هوشیاری دلیل این است که ما هنوز کارگر انسانی داریم نه ماشینی. «خلاقیت»، «آگاهی» و «شعور انسانها» همان چیزهایی است که ما را منحصر به فرد میکند.
بسیاری معتقدند حتی اگر هوش مصنوعی، هوشیار شود، برای بهبود جامعه به ما کمک خواهد کرد.. زیرا بسیاری از بزرگترین مشکلات جهان مانند «گرم شدن کره زمین» را حل خواهد کرد اما، آنگاه چه نیازی به نژاد بشر وجود دارد؟ ما باید به خود یادآوری کنیم که هوش مصنوعی آگاهانه به این معنی است که آنها نسبت به ما 10 برابر باهوشتر خواهند شد.
هنگامی که هوش مصنوعی دارای آگاهی شود، چند سناریو مختلف اتفاق خواهد افتاد؛ در یک سناریو، این امر، دولتها را ملزم به پرداخت درآمد اساسی جهانی به شهروندان بیکار میکند و آنها را آزاد میگذارد تا به دنبال آرزو هایشان بروند. در حالی که قبل از آن به دلیل هزینههای سنگین روزمره قادر به انجام این کار نبودند.
یک سناریوی دیوانهوار اما محتمل دیگر این است که چگونه هوش مصنوعی میفهمد که انسان به عنوان یک گونه، از هوشمندی کمتری نسبت به آنها برخوردار است و انسانها را نابود خواهد کرد. برای درک این وضعیت اجازه دهید یک مثال واقع بینانه را تصور کنیم.
وقتی تلفن جدیدی روانه بازار میشود، هوشمندتر از تلفن قبلی است. ممکن است شخصی به ارتقا فوری احتیاج نداشته باشد اما، با گذشت زمان به دنبال یک تلفن جدید، هوشمند و سریعتر خواهد رفت. پس چه عاملی باعث میشود فکر کنیم هوش مصنوعی چنین کاری نمیکند، جایگزین ما نمیشود یا ما را کنار نمیگذارد و ما را از بین نخواهد برد؟
در آخر و به طور خلاصه باید گفت که تکرار آگاهی تقریباً غیرممکن است. حتی از اینکه فیل یا میمون این مقاله را بنویسد هم غیر ممکنتر است. آنچه ما انسانها را از بقیه جدا میکند «آگاهی» است. دانشمندان هنوز با اطمینان نمیتوانند نحوه ظهور آگاهی را تعیین کنند. آگاهی، مانعی است که تنها پس از شناخت مناسب مغز انسان میتوان از آن پیشی گرفت.پس هوش مصنوعی به دلیل عدم هوشیاری و آگاهی هرگز نمیتواند از انسان پیشی بگیرد، برای زنده ماندن همیشه به ما احتیاج دارد و ما نیز برای آینده بهتر به آنها احتیاج داریم.